چکیده
اثر استفاده از دانه کامل گلرنگ و کتان در دوره پیرامون زایش بر عملکرد، ضرایب هضمی، تولید و ترکیب آغوز و فراسنجههای خونی میشهای افشاری با سه تیمار و استفاده از ۲۷ رأس میش آبستن با میانگین سن سه سال، وزن 28/1±85 کیلوگرم و محدوده شش هفته پیش از زمان زایش موردانتظار، در قالب طرح کاملا تصادفی بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1- جیره شاهد (پایه)، 2- جیره حاوی هشت درصد دانه گلرنگ، 3- جیره حاوی هشت درصد دانه کتان بودند. اثر تیمارهای آزمایشی بر صفات عملکردی میشها پیش از زایش معنیدار نبود ولی ماده خشک مصرفی و تغییرات وزن میشها پس از زایش، تحت تأثیر تیمارهای گلرنگ و کتان قرار گرفتند اثر تیمارهای آزمایشی بر ضرایب قابلیت هضم مواد مغذی در پیش از زایش، میزان و ترکیب آغوز و شیر تولیدی میشها و نیز عملکرد برهها معنیدار نبود. میزان تری گلیرید، کلسترول و لیپوپروتئین با دانسیته بالا پلاسمای خون میشهایی که با کتان تغذیه شدند بیش تر از تیمارهای گلرنگ و شاهد در پیش از زایش بود . یافتههای این آزمایش نشان داد که استفاده از دانههای روغنی گلرنگ و کتان در دوره نزدیک به زایش اثرات منفی بر عملکرد میش مای آبستن ندارد ولی مصرف ماده خشک را پس از زایش افزایش داده و با جلوگیری از افت شدید وزن آنها پس از زایش، سلامتی میشهای شیرده و برهها را بهبود میبخشند.
مقدمه
دوره شش هفته پیش از زایش تا شش هفته اول شیردهی میشها از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است. در این دوران نیاز حیوان به انرژی به شدت افزایش مییابد؛ به طوری که در شش هفته پیش از زایش بیشترین حجم و افزایش وزن جنین (جنینها) اتفاق افتاده و نیاز حیوان به مواد مغذی بیشتر میشود. همچنین کاهش خوراک مصرفی، کمی پیش از زایش و تأخیر در افزایش ماده خشک مصرفی در اولین هفتههای شیردهی، باعث افزایش اختلاف بین انرژی مورد نیاز و انرژی مورد استفاده برای رشد جنین و شیردهی میشود. این عدم تعادل در تأمین انرژی سبب انتقال و تجزیه چربیهای بدن شده و در نتیجه سبب افزایش سطوح اسیدهای چرب غیر استریفیه و بتاهیدروکسی بوتیرات، کاهش گلوکز، انسولین و لپتین خون، کاهش امتیاز وضعیت بدنی و تجمعتری گلیسریدها در کبد میشود افزایش در غلظت اسیدهای چرب غیر استریفیه و عدم سازگاری مناسب در تغییرات وضعیت متابولیکی در دوره پیش از زایش به دوران شیردهی، خطر ابتلا به بسیاری از بیماریهای متابولیکی و مرتبط با تولید را افزایش میدهد. عوامل مختلفی از جمله وضعیت بدنی نامناسب، تعداد جنین، سطح پایین انرژی جیره، عوامل ژنتیکی و آلودگی زیاد به عوامل بیماریزا و غیره میتواند این ناهنجاریها را تشدید نمایند.
به منظور کاهش تنش ناشی از توازن منفی انرژی در دوره انتقال راهکارهای زیادی پیشنهاد شده است که یکی از آنها افزودن چربی به جیرههای پیرامون زایش است. استفاده از مکملهای چربی فعال در جیره نشخوارکنندگان سبب اختلالاتی در متابولیسم شکمبه، کاهش ماده خشک مصرفی و قابلیت هضم اجزای خوراک به ویژه الیاف جیره، تغییر فرایند بیوهیدروژناسیون اسیدهای چرب، کاهش تولید پروتئین میکروبی، اثرات نامطلوب بر آنزیمهای غدد پستانی و غیره در حیوان میشود. بدین منظور استفاده از چربیهای خنثی به صورت چربیهای محافظت شده ، نمکهای اسید چرب، دانههای روغنی و غیره پیشنهاد میشود. دانههای روغنی یکی از منابع تأمین انرژی در جیره محسوب میشوند که مطالعات بسیاری در بهکارگیری آنها در دوره پیرامون زایش انجام شده است. استفاده از این منابع میتواند دارای اثرات متفاوتی بر عملکرد دامها داشته باشد در پژوهشی اثر افزودن دانههای روغنی کلزا و کتان در جیره گوسفندان پیرامون زایش بررسی و عدم کاهش ماده خشک مصرفی و بهبود افزایش قابلیت هضم چربی و پروتئین خام این جیرهها گزارش شد. همچنین، پژوهشگران بیان کردند که استفاده از دانه کامل کتان، دانه سویا خام و نمکهای کلسیمی در دوره انتقال گاو شیری بر ماده خشک مصرفی تأثیری منفی نداشته و تعادل انرژی را در دوره پس از زایش بهبود میدهد گزارش شده است که افزون چربی با منشأ دانههای روغنی به جیره غذایی میتواند سبب افزایش میزان تولید شیر شود.
استفاده از دانههای روغنی به عنوان منبع تأمینکننده اسیدهای چرب ضروری در جیره، میتواند اسیدهای چرب امگا۳ و6، غیراشباع و اسید لینولئیک کونژوکه شیر را تغییر داده و به طور غیر مستقیم در سلامت حیوان شیر خوار و انسان مؤثر باشد. استفاده از چربیهای حاوی اسیدهای چرب غیراشباع میتواند سبب کاهش غلظت تریگلیسرید و افزایش تولید گلوکز و ذخایر آن (گلیکوژن) در سلولهای کبدی شده و از ابتلای حیوان به کبد چرب جلوگیری نماید.
باوجود اهمیت کاربرد منابع چربی مختلف در تغذیه دوره نزدیک به زایش میشهای آبستن، گزارشات بسیار اندکی در زمینه استفاده از دانههای روغنی کامل به ویژه دانه گلرنگ در این دوره وجود دارد. لذا هدف از این پژوهش بررسی اثر استفاده از دانههای گلرنگ و کتان به عنوان منابع چربی افزوده شده در دوره نزدیک به زایش بر عملکرد و فراسنجههای خونی میشهای افشاری پیش و پس از زایش و همچنین عملکرد برههای آنها بود.
نتایج و بحث
میزان خوراک مصرفی روزانه و میانگین تغییرات وزن میشها پیش از زایش تحت تأثیر استفاده از دانههای روغنی در جیره قرار نگرفتند (جدول ۲). در همین رابطه، عدم تأثیر استفاده از منابع چربی به صورت دانههای روغنی در پیش زایش بر میزان ماده خشک مصرفی و صفات عملکردی دامها گزارش شده است. در تناقض با نتایج این پژوهش، گزارش شده است که استفاده از دانه کلزا در پیش از زایش ماده خشک مصرفی را کاهش میدهد. تفاوت میزان ماده خشک مصرفی ناشی از استفاده منابع مختلف چربی گیاهی در گزارشها را میتوان به عواملی هم چون قابلیت پذیرش جیره، تغییرات تحرکات دستگاه گوارش، شرایط تخمیر شکمبهای، میزان عرضه اسیدهای چرب به روده باریک و تنظیم متابولیکی مصرف خوراک در اثر استفاده از منابع چربی با ترکیب اسیدهای چرب مختلف چرب نسبت داد. عدم تفاوت در میزان ماده خشک مصرفی در تیمارهای مختلف پیش از زایش در این پژوهش را میتوان به استفاده از دانههای روغنی که اثرات منفی کمتری بر خوراک مصرفی و فرایندیهای متابولیکی دارند و نیز سطح پایین چربی جیرهها (کمتر از 5/5 درصد) نسبت داد.
اثر تیمارهای آزمایش، بر میزان ماده خشک مصرفی و تغییرات وزن میشها پس از زایش معنیدار بود. میشهای تغذیه شده با جیرههای حاوی دانههای گلرنگ و کتان در پیش از زایش، خوراک مصرفی بیش تر و کاهش وزن کمتری را پس از زایش نشان دادند. همسو با نتایج این پژوهش، گزارش شده است که افزودن منابع چربی غیر اشباع به جیرهها، سبب بهبود ماده خشک مصرفی دامها در پس از زایش میشود افزودن منبع چربی به جیرهها باعث میشود که دام ها کاهش امتیاز بدنی و وزن بدن کمتری را نسبت به تیمار شاهد در پس از زایش تجربه کنند.
نشان داده شده است که استفاده از منایع چربی غیر اشباع با چند پیوند دوگانه سبب بهبود توازن انرژی در پس از زایش میشود. عدم تأثیر جیرههای حاوی منابع چربی مختلف در پیش از زایش بر میزان ماده خشک مصرفی و عملکرد میشها در پس از زایش نیز گزارش شده است.
تفاوت عملکرد دامها در پس از زایش این پژوهش را میتوان ناشی از نوع، درصد مورداستفاده و درجه اشباع بودن اسیدهای چرب منابع چربی در پیش از زایش بیان نمود که به نظر میرسد استفاده از منابع چربی غیراشباع با چند پیوند دوگانه به صورت دانههای روغنی میتوانند با تغییر در ترکیب اسیدهای چرب پلاسما سبب بهبود عملکرد هورمونیهایی هم چون انسولین شوند که در نتیجه توزیع انرژی متابولیسمی در بافتها و بهبود کل توازن انرژی را به همراه خواهد داشت. هم چنین اثر استفاده از دانههای گلرنگ و کتان بر وزن تولد و افزایش وزن روزانه برهها معنی دار نبود و بیشترین وزن تولد و افزایش وزن مربوط به تیمار آزمایشی گلرنگ بود. مطابق با نتایج این پژوهش، مطالعهای وزن تولد گوسالهها را در گروهی که پیش از زایش منبع امگا دریافت کرده بود، بیشتر گزارش کرد. با توجه به این که گلوکز منبع اصلی انرژی برای رشد جنین و میزان تولید و در صد ترکیبات شیر مؤثر در رشد برهها میباشد و از طرفی چون مقادیر گلوکز پلاسمای خون میشها در بین تیمارهای پیش از زایش و میزان تولید شیر و ترکیبات آن در بین گروههای آزمایشی اختلاف معنی داری نداشتند، عدم مشاهده اختلاف در وزن تولد و تغییرات وزن برهها در بین تیمارها امری بدیهی است.
ضرایب قابلیت هضم چربی خام، پروتئین خام، الیاف نامحلول در شوینده خنثی در پیش از زایش تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفتند ولی ضرایب قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی تمایل به معنی داری را نشان دادند ( جدول ۳)، مشابه این نتایج پژوهشهایی عدم تأثیر استفاده از منابع چربی بر قابلیت هضم مواد مغذی را گزارش کردند. هم چنین مطالعهای نشان داده است که افزودن دانههای کتان و سویا به جیرههای پیش از زایش میشهای آبستن، قابلیت هضم مواد مغذی به جز الیاف نامحلول در شوینده خنثی را تحت تأثیر قرار نمیدهد در تناقض با نتایج این پژوهش، گزارشی بیان کرده است؛ استفاده از دانه کتان و کلزا در جیره پیش از زایش میشهای آبستن، قابلیت هضم پروتئین و چربی خام جیره را بهبود میبخشد. در واقع هر گونه تغییر در قابلیت هضم مواد مغذی جیرههای حاوی دانههای روغنی ناشی از فرآوری و سطح مصرف آنها در پژوهشهای مختلف است. که در پژوهش حاضر عدم اختلاف بین ضرایب قابلیت هضم میتواند ناشی از نوع منبع چربی (چربی خنثی)، ترکیب اسیدهای چرب و پوشش دانهها دانست که در عملکرد شکمبه و فرایندهای هضمی اختلالی ایجاد نکردند.
استفاده از دانه های گلرنگ و کتان بر میزان و ترکیبات آغوز تولیدی اثری نداشت (جدول 4). مقادیر کل اسیدهای چرب غیر اشباع و اسیدهای چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه که به لحاظ تغذیهای از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند، در تیمار حاوی گلرنگ بیشترین و میزان اسیدهای چرب اشباع کمترین مقدار بود. همسو با نتایج این پژوهش، پژوهشگران بیان کردند که بیشترین مقادیر اسیدهای چرب غیراشباع با چند پیوند دوگانه و کمترین میزان اسیدهای چرب اشباع در آغوز مربوط به جیره دارای مکمل چربی امگاه بود. لازم به ذکر است که گزارشهای کمی در زمینه اثر استفاده از منابع چربی غیراشباع در پیش از زایش بر ترکیبات آغوز در دسترس میباشد.
میزان و ترکیبات شیر تولیدی تحت تأثیر استفاده از دانههای روغنی در جیره پیش از زایش قرار نگرفتند ولی مقادیر اسیدهای چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه در بین تیمارها تمایل به معنی داری را نشان داد (جدول 5). هم چنین مقادیر کل اسیدهای چرب غیراشباع و اسیدهای چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه شیر همانند آغوز، در تیمار حاوی گلرنگ بیشترین مقدار را دارا بودند. هم سو با این نتایج پژوهشی گزارش کرده است که استفاده از منبع چربی امگا ۳ در پیش از زایش میزان تولید و ترکیبات شیر را نسبت به گروه شاهد تحت تأثیر قرار نمیدهد.
برخی از مطالعات نیز نشان دادهاند، که استفاده از دانه و روغن سویا در پیش از زایش، باعث بیشترین تولید شیر میشود ولی بر درصد چربی، پروتئین، لاکتوز و ترکیب اسیدهای چرب شیر اثری ندارد هم چنین بسیاری از پژوهشها اثر استفاده از دانه کتان در پیش از زایش را بر میزان تولید شیر مثبت گزارش کردند. تعدادی از پژوهشگران گزارش کردهاند که منابع چربی گیاهی بر میزان تولید شیر تأثیری ندارند مطابق با نتایج این پژوهش، برخی از پژوهشگران عدم تغییرات درصد چربی شیر را در اثر افزودن منابع گیاهی با اسیدهای چرب غیر اشباع گزارش کردند. تعدادی از مطالعات نیز عدم تأثیر افزودن منابع مختلف چربی را بر در صد لاکتوز و پروتئین شیر بیان کردند هم چنین تعدادی از پژوهشها نشان داد که درصد چربی شیر تحت تأثیر افزودن منابع چربی امگا6 و امگا۳ قرار میگیرد. در تناقض با نتایج این پژوهش، برخی پژوهشها اثر استفاده از دانههای روغنی حاوی اسیدهای چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه را بر ترکیب اسیدهای چرب اشباع و غیر اشباع شیر معنیدار گزارش کردند. همسو با نتایج این پژوهش، بیشترین مقادیر اسیدهای چرب غیراشباع و اسیدهای چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه و نیز کمترین میزان اسیدهای چرب اشباع در شیر مربوط به جیرههای دارای کتان یا آفتابگردان بود.
پراکندگی بین میزان تولید و مقادیر ترکیبات شیر در این پژوهش و سایر مطالعات ارائه شده در اثر استفاده از منابع مختلف چربی غیر اشباع را می توان به نوع و درجه اشباع بودن منیع چربی، میزان تولید شیر، مرحله شیردهی، اثرات متقابل بین منبع چربی و اجرای جیره، مدت زمان استفاده از منبع چربی و نیز نوع فرآوری و به کارگیری آنها در جیره نسبت داد.
جیرههای آزمایشی بر میزان تریگلیسرید، کلسترول و لیپوپروتئین با دانسیته بالا پلاسمای خون میشها در پیش از زایش اثر معنی داری داشتند ولی سایر فراسنجهها را تحت تأثیر قرار ندادند (جدول 6). برخی از گزارشها اثر استفاده از منابع مختلف چربی را در پیش از زایش بر متابولیتهای پلاسما غیر معنیدار گزارش کردند.
مطابق با نتایج این پژوهش، گزارشهایی نشان دادهاند که استفاده از منابع مختلف چربی و دانههای روغنی در دوره پیرامون زایش، اثری بر متابولیتهای بتاهیدروکسی بوتیرات و اسیدهای چرب غیر استریفیه پلاسما ندارد. مطالعه دیگری افزایش میزان اسیدهای چرب غیر استریفیه در اثر استفاده از دانه کلزا را در پیش زایش گزارش کرد این عدم اختلاف در متابولیت های اخیر این پژوهش نشان داد که استفاده از منابع چربی امگا6 و امگا۳ در پیش زایش سبب افزایش تجمع چربی در کبد نشده و حیوان را برای استفاده از چربیهای تجزیه شده از بافت چربی بدن در پس از زایش سازگار مینماید. هم چنین اسیدهای چرب بلند زنجیر حاصل از منابع چربی میتوانند با افزایش فعالیت برخی از مسیرهای متابولیکی، بتا اکسیداسیون کبدی را افزایش دهند و از سویی دیگر ترکیبات لیگاندی دانههای روغنی با تحت تأثیر قرار دادن متابولیسم چربیها در کبد سبب کاهش تجمع چربی در کبد شوند.
برخی از پژوهشها عدم تغییر میزان گلوکز در اثر افزودن منابع چربی مختلف به جیرههای پیش از زایش را گزارش کردند. بر خلاف نتایج این پژوهش، گزارشهایی نشان داده اند که استفاده از دانههای روغنی در پیش از زایش، میزان گلوکز پلاسما را به طور معنیدار افزایش میدهد. با توجه به این که اسیدهای چرب غیراشباع مقاومت و حساسیت به انسولین بافتها را تحت تأثیر قرار داده و در نتیجه میزان گلوکز پلاسما را تغییر میدهند ولی این تغییرات در نتایج این پژوهش مشاهده نشد.
همچنین، گزارشهایی بیان نمودند که افزودن منابع دانههای روغنی سبب افزایش میزان کلسترول در پلاسما میشود دلیل این امر را افزایش ساخت کبدی کلسترول به منظور هضم، جذب و انتقال بیشتر اسیدهای چرب بلند زنجیر حاصل از منابع چربی که به روده باریک وارد میشوند و نیز رهاشدن کلسترول از لیپوپروتئینها بیان میکنند. مطابق با نتایج این پژوهش، برخی از مطالعات بیان کردند که استفاده از مکملهای چربی می تواند میزان تریگلیسرید پلاسما را تحت تأثیر قرار دهد. افزایش مقدار تریگلیسرید پلاسما را میتوان ناشی از افزایش میزان بتا اکسیداسیون اسیدهای چرب غیر استریفیه و کاهش استریفیه شدن اسیدهای چرب در سلولهای کبدی و نیز افزایش میزان خروج تریگلیسرید از کبد دانست که در نتیجه سبب کاهش تجمع چربی در سلولهای کبد و بهبود سلامت دام میشود. علاوه بر این، با توجه به این که تری گلیسرید و کلسترول به عنوان منابع ثانویه انرژی محسوب میشوند، افزایش این متابولیتها در پیش از زایش ممکن است انرژی بیشتری را برای فراسنجههای خونی پس از زایش میشهای شیرده تحت تأثیر جیرههای پیش از زایش قرار نگرفتند (جدول ۷). هم سو با نتایج این پژوهش، مطالعهای نشان داده است که افزدون منابع چربی با منشأ دانههای روغنی در پیش از زایش بر متابولیتهای پلاسمای خون میشها در پس از زایش مؤثر نیست هم چنین پژوهشیهای دیگری عدم تأثیر افزودن منابع مختلف چربی به جیرههای پیش از زایش گاوها بر متابولیتهای پلاسمای آنها در دوره پس از زایش را گزارش کردند. برخی از مطالعات افزایش بتاهیدروکسی بوتیرات و اسیدهای چرب غیراستریفیه و کاهش گلوکز در پس از زایش را در اثر استفاده از منابع چربی بیان کردند به نظر میرسد، این عدم اختلاف متابولیتهای پلاسما بین تیمارهای آزمایشی در پس از زایش را میتوان به مقادیر مساوی انرژی و پروتئین جیرههای پیش از زایش، عدم استفاده از مکملهای چربی پیش از زایش در جیره شیردهی و نیز استفاده از جیره شیردهی یکسان در بین گروههای آزمایشی نسبت داد.
از طرفی مقادیر کمتر اسیدهای چرب غیر استریفیه و بتاهیدروکسی بوتیرات پلاسمای خون در پس از زایش که متأثر از مکمل چربی دانههای روغنی در پیش بودند، میتواند ناشی از تغییر مکانیسمهای از زایش کنترل اشتها و ماده خشک مصرفی و نیز برداشت اسیدهای چرب از بافت چربی باشد که در اثر افزودن آن مکملها اعمال شد و مصرف انرژی را در پس از زایش بهبود بخشید.
براساس نتایج حاصل، استفاده از دانه گلرنگ و کتان به میزان هشت درصد در جیرههای پیش از زایش میشهای آبستن، میتوانند با بهبود ماده خشک مصرفی در اوایل شیردهی، مصرف و بازده انرژی را بهبود بخشند و روند نزولی تغییرات وزن میشهای شیرده را کاهش دهد. همچنین استفاده از آن منابع چربی در جیرههای پیش از زایش میشهای آبستن، اثرات منفی بر فراسنجههای عملکردی میزان تولید و وضعیت سلامت آنها در پیرامون زایش و عملکرد برههایشان نداشت. علاوه بر این، با توجه به این که دانه گلرنگ به عنوان یکی از گیاهان بومی کشور محسوب میشود و در این پژوهش اثرات بهتری نسبت به دانه کتان بر عملکرد دام ها دارا بود، استفاده از این منبع دانه روغنی نسبت به دانه کتان در جیره پیش میشها از زایش ارجحیت داشته و پیشنهاد میشود.
برای مطالعه بخش مواد و روش این مقاله فایل زیر را دانلود کنید:
منبع: https://jap.ut.ac.ir/article_81762.html
بدون دیدگاه